تاثیر اسباببازی بر کودکان
1 ماه پیش
0
اسباب بازی در زندگی نقش مهم و موثری دارد. اسباب بازی برای كودكان نوعی غذای روانی است. كودكان به هنگام بازی مخصوصاً با اسباب بازيهايی كه جنبهی فكری و آموزش دارند میتوانند به فعاليتهای ذهنی، حركتی و روانی بپردازند. اسباب بازی بايد ويژگیهای خاصی داشته باشد. اسباب بازی بايد همواره مناسب سن، علاقه و درخور توانايیهای ذهنی و رشدی كودك باشد. اسباب بازی بايد وسيله رشد كودك باشد او را به حركت، تفكر و اراده و به مبارزه و تلاش فرا خواند. اسباب بازی بايد به پرورش حواس كودك به ويژه ايجاد هماهنگی بين حركات چشم و حركات ظريف است كمك كند و اسباب بازی كه در اختيار كودك قرار میگيرد بايد مطمئن و بیخطر باشد.
انواع اسباب بازی
اسباب بازیها بر اساس دامنه تاثير آن به 2 دستهی، سازمان يافته و سازمان نيافته تقسیم میشوند.
اسباب بازیهای سازمان يافته شكل مشخص و از پيش تعيين شده دارند و دامنهی تاثير آنها محدود میباشد كه خود به ۶ دسته تقسیم میشوند.
ويژه خردسالان كه شامل وسايل متحرك مانند قطعات رنگی و سبك و متصل به هم كه با جريان مختصر هوا به حركت در میآيند، كرادل که روی گهوارهی كودك آويزان میشود، آويز که در معرض ديد كودك است تا آنها را ببيند و بگيرد، جغجغه كه باعث پرورش حس شنوايي با آموزش اصوات متفاوت و تحريك حس بينايی میشود.
برای جلب توجه كودك برای كودكانی كه علاقه بازی كردن با اسباب بازی از خود نشان نمیدهند كه وسايل اين گروه با كمترين عمل نتيجهی زيادی عايد میسازد و به خوبی میتوانند حواس ذهنی كودك را تحريك سازند.
اسباب بازی محرك اين نوع اسباب بازیها برای تمرين و تقويت عضلات، مصرف انرژی ، ايجاد تعادل و .. مفيدند.
اسباب بازیهایی برای تقويت مهارتهای دستی و هماهنگی چشم و دست که باعث تقويت حركات ظريف دست میشوند مانند: نخ و مهره، تختههای سوراخ دار، پيچ كردنی، سوار كردنی و جفت كردنی.
اسباب بازیهای تشخيصی که به كمك اين اسباب بازی كودك اشكال هندسی را میشناسد، با مفاهيم اندازه وحجم آشنا میشود مانند پازلهای جاگذاردنی.
اسباب بازیهای گويشی و زبانی مانند دومينو، لوتوی ارتباط، پازل، كارتهای قصهگو و كتابهای تصويری
اسباب بازیهای سازمان نيافته، اسباب بازیهايی هستند كه شكل از پيش تعيين شدهای ندارند و كودكان میتوانند از خلاقيت و ابتكار خود استفاده كنند و فعاليتهای نویی را انجام دهند. وسايل اين گروه به ۳ دسته عمده، اسباب بازیهای ساختنی، وسايل برای بازيهای خلاقه و وسايل برای بازيهای تصوری تقسیم میشوند.
اسباب بازیهای ساختنی که مكعبهای چوبی يا پلاستيكی و لگو دو نوع مهم اين اسباب بازیها هستند.
وسايل لازم برای بازیهای خلاقه که بازیهای خلاقه وسيله غيركلامی برای بيان احساسات و علاقه كودكان است مثل مداد رنگی و آبرنگ.
وسايل لازم برای بازی تصوری، بازی تصوری باعث فعاليتهای حركتی كودك میشود و حس كنجكاوی و اكتشاف او را تحريك میكند مثل عروسك ، خمير مجسمه ، شن و آب هستند.
نقش بازی در رشد شخصيت
بديهی به نظر میرسد كه هر كودكی مصطلح خود را میسازد كه كم و بيش با دنيای مورد توافق همگان هماهنگ بوده اما اغلب پيچيده تعريف شده و هميشه توام با واكنشهای هيجانی و پاسخهای عاطفی شديد و مداوم میباشد كه به عنوان رابطه ويژه وی به آن محيط تلقی میگردد بنابراين با اين ديد به كودك نگاه میكنيم كه او میآموزد در اين دنيای توافق شده آشكارا زندگی كند در حالی كه به طور فزايندهای از ارزشها، مفاهيم، احساسات و واكنشهای هيجانی دنيای خصوصی خود در مقابل ديگران محافظت میكند. لذا كودك از هر چيزی درس گرفته و هر راهی كه موجبات ارتباط او با پاسخ هيجانی و عاطفی كه در دوران اوليه يادگيری تجربه كرده است را فراهم میآورد، میآموزد. شيوه عكس العمل او نسبت به بزرگسالان و ديگران در ابتدا به عنوان يك ارگانيسم فعال هنگامی كه الگوهای خود را تغيير میدهد و يا ترك میكند ممكن است به صورت يك حالت يا واكنش استقرار يافتهای در او درآيد. او دنيا را نه تنها از ديد افكار و رفتاری كه از او انتظار بيان آن میرود مشاهده و ادراك می کند بلكه از طريق هيجانی و مفاهيم عاطفی ـ كه او آنها را همانگونه كه به او ارائه میشود درك میكند ـ نيز ملاحظه مینمايد .
كاركردهای بازی
بازی به عنوان وسيلهای جهت آشكار كردن فرايند رشد شخصيت نكاه كنيم كه به موجب آن كودك ياد میگيرد و اين تغييرات و دگرگونیهای گوناگون را از طريق كشف، دستكاری كردن و استفاده كردن از اشياء، حيوانات، مردم و وقايع به عنوان فرصتهايی جهت خلق زندگی شخصی خود به طور مكرر تمرين میكند. كودك به آهستگی و اغلب با بیميلی اما گاهی نيز با اشتياق تلاش میكند و سردرگمیها، پريشانیها و فضاها غلبه يافته و مهارتهای زندگی كردن در جهان پيشرفته را كسب نمايد شايد ما فعاليتهای كودك را به عنوان بازی در نظر بگيريم زيرا كه فكر میكنيم او كم و بيش در حال امتحان كردن است. كودك به وسيله بازی با مجموعه گذشتهاش از طريق آشناسازی مجدد و مستمر خود با حال ـ پيوند میيابد . ميتوان گفت كه زندگی بزرگسالان در مقياس وسيعتر همان بازی است اما ما ديگر آن را بازی نمیشناسيم.
روشهای نوين آموزش مفاهيم بازی
بازی زير بنای يادگيری كودكان میباشد و رشد جسمی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی كودك بستگی به اين فعاليت دارد هر چند فرصت برای بازی يك بعد اساسی از برنامه كودكستان میباشد كودكان از طريق تماس دستكاری و كاوش و آزمايش به جهان پيرامون خود پی میبرند آنها از طريق تعامل با بچههای ديگر بزرگسالان به خود و روابطشان با ديگران پی میبرند. بچهها از طريق بازی از بزرگترها تقليد میكنند و تجربه میكنند كه به عنوان يك پرستار، يك مامور آتش نشانی يا ماهيگير و دكتر و ... باشند. آنها از طريق بازی ياد میگيرند كه چگونه مشكلات را حل كنند و چگونه با همكاری ديگران كار كنند. كودكان به انواع متفاوتی از بازی كه به موقعيت و نيازهای خاصی بستگی دارند میپردازند انواع مختلف از ردههای بازی از مشاهده غيرفعال تا مشاركت در بازی گروهی به برنامهريزی و همكاری نياز دارد در كودكستانها انواع مختلفی ارزيابیها مورد تشويق قرار میگيرند.
تجربه
از عوامل موثر بر روی بازی كودكان تجربه میباشد در يك كلاس كودكستان ممكن است بعضی از كودكان باشند كه نمیدانند چگونه به طور سازنده و ابتكاری بازی كنند آنها فعاليتهای جسمی همچون جهيدن، دويدن، تاب خوردن مشغول هستند اما قادر نيستند خيلی زياد تمركز كنند، يك ايده را از طريق سطوح مختلف بازی رشد دهند اين بچهها ممكن است به فعاليتهای آرامتری مثل تماشای تلويزيون مشغول شوند تمايلات طبيعی آنها در كند و كاو كردن و پرسيدن سوالهايی است كه ممكن است مورد تشويق قرار نگيرند به همين دليل معلمان بايد به بچهها در رشد دادن تصورات كمك كنند و در بعضی موارد الگوهايی با به عهده گرفتن نقش يك بچه و وارد شدن در بازی دسترس آنان قرار دهند. كودكان با انواع متفاوتی از تجربيات در خانه، گروههای بازی به كودكستان میآيند بنابراين واكنشهای آنان به برنامههای كودكستان بالا گوناگون باشند در اغلب برنامهها، شرايط و محيطهای مختلف بر اساس امكانات به خصوص آن محيط تنظيم شده است و والدين و مربيان بايد شيوههای خود را با توجه به اين محدوده تغيير دهند.