ماجرا
 ربات های سپیده دم۱.jpg
 ربات های سپیده دم۱.jpg

ربات های سپیده دم

در این داستان جاندر پانل، ربات انسان‌نمای سیاره آرورا، دچار انجماد ذهنی شده است که مترادف مرگ تلقی می‌شود. الایجا بیلی، کارآگاه زمینی‌ای که در پرونده‌های قبلی‌اش در قتل دکتر سارتون در شهرک فضایی زمین و قتل دکتر دلمار در سیاره سولاریا، شهرتی میان‌سیاره‌ای به هم زده است،‌ به سیاره آرورا دعوت می‌شود تا عامل وقوع این اتفاق را پیدا کند

آیزاک آسیموف، زاده‌ی ۲ ژانویه ۱۹۲۰ و درگذشته‌ی ۶ آوریل ۱۹۹۲ میلادی، نویسنده‌ی آمریکایی روسی تبار گونه‌های علمی، علمی–تخیلی، خیال پردازی، وحشت بود. او در استان اسمالنسک در شوروی در خانواده‌ی آسیابانی یهودی متولد شد. در پنج‌سالگی خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کردند. از آنجا که در خانه با او به زبان‌های ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت می‌کردند، به هر دو زبان روان سخن می‌گفت، اما روسی نیاموخت. خواندن را از پنج‌سالگی آموخت و از آن هنگام در امور اداره‌ی مغازه‌ی لبنیات‌فروشی به خانواده کمک می‌کرد. خود وی سحرخیزی‌اش در سال‌های آینده را مرهون همین کمک‌ها و تلاشش برای راضی کردن پدر به این که تنبل نیست، می‌دانست. در همان مغازه مجله‌های علمی‌تخیلی هم فروخته می‌شد و آیزاک کوچک آنها را می‌خواند. او در حدود یازده‌سالگی شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستان‌هایش را به مجله‌های عامه‌پسند بفروشد. در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره‌ی اکتبر ۱۹۳۸ مجله داستان‌های حیرت‌آور چاپ شد. سه‌سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه به مجله‌ی داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله‌ی داستان علمی - تخیلی حیرت آور برای هر کلمه یک سنت پرداخت می‌کرد. قوانین سه‌گانه‌ی رباتیک وی از شهرت جهانی برخوردار است و دانشنامه‌ی بریتانیکا وی را واضع واژه‌ی رباتیک در زبان انگلیسی می‌شناسد. وی بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دسته‌های اصلی رده‌بندی دوی (به جز فلسفه) دارد و سیارک آسیموف ۵۰۲۰ به افتخار وی نامگذاری شده است. آسیموف، کلارک و هاین لاین به عنوان سه نویسنده‌ی بزرگ گونه‌ی علمی–تخیلی شناخته می‌شوند.