ماجرا
در باب حکمت زندگی.jpg
در باب حکمت زندگی.jpg

در باب حکمت زندگی

این مجموعه جذاب از جملات ژرف شوپنهاور درباره مذهب، اخلاقیات، سیاست، زنان و بسیاری از موضوعات دیگر، به‌طور کلی به حکمت زندگی می‌پردازد و درس‌های آموزنده‌ای به مخاطبین می‌دهد. این فیلسوف بزرگ، انسانیت را محصور در کشاکشی میان خوبی و بدی به تصویر می‌کشد و بر آزادی کامل انسان در جهانی تأکید می‌کند که در آن، هنر، اخلاق و خودآگاهی تنها راه نجات به حساب می‌آیند.
جزو فهرست برترین آثار فلسفی گودریدز

آرتور شوپنهاور، زاده سال 1788 و درگذشته سال 1860، فیلسوفی آلمانی و یکی از بزرگترین اندیشمندان اروپا بود. شوپنهاور در شهر دانزیگ از پدری هلندی و مادری آلمانی به دنیا آمد. پدرش بازرگان بود اما او رغبتی به تجارت نداشت و به تحصیل علم بیشتر علاقه بود. شوپنهاور 17 سال بیشتر نداشت که پدرش خودکشی کرد و بعد از آن مادرش به وایمار رفت. او در دانشگاه ابتدا به تحصیل طب پرداخت، سپس به علوم طبیعی و بعد از آن، به فلسفه روی آورد. شوپنهاور در سال 1813 با نوشتن رساله‌ای درباره فلسفه از دانشگاه ینا، مدرک دکتری گرفت. او چندی بعد توسط یک هندو از عقاید بودائیان آگاهی یافت و پس از تجسس و تفکر زیاد به آئین بودایی اعتقاد کامل یافت. شوپنهاور تا آخر عمر ازدواج نکرد و ازدواج را مسئولیتی احمقانه در نظر می‌گرفت.اگر حرف زدن با دیگران در طول روز باعث خستگی‌اش می‌شد، در را روی هیچکس باز نمی‌کرد و ساعت ده شب هم می‌خوابید. شوپنهاور با شیوع بیماری وبا، برلین را به مقصد فرانکفورت ترک کرد و تا آخر عمر در همانجا ماند.